خاطرات ۸ آبان ۱۴۰۱
برای تعلیمات اجتماعی

پیش‌گفتار: یکی از گزینه‌هایم برای یادگیری سیستم آموزشی اینجا، گفتگو با بچه‌ مدرسه‌ای‌ها است. هر وقت فرصتی دست دهد با آنها که معمولا فرزندان دوستان یا آشنایان هستند سر صحبت را باز می‌کنم و در مورد مدرسه و درس‌هایی که می‌خوانند با آنها صحبت می‌کنم. این نوشته گفتگوی من است با یکی از آنها که […]

عمومی ۱۳ مهر ۱۴۰۱
هک حساب کاربری اسکایپ

سلام به همه‌ی عزیزانم حساب اسکایپ من امروز هک شد. ابتدا تماس گرفتند و بعد یک پیام «سلام وقت شما به خیر« فرستادند. بعد با چند نفر در لیست تماس من تماس گرفتند وبا آنها شروع به گفتگو (چت) کردند. لطفا اگر پیامی از طرف من دریافت کردید آن را فراموش کنید.

عمومی ۱ مهر ۱۴۰۱
کو خاک بر سر ماره اولاده

هر وقت که داشتم فوتبال نگاه می‌کردم و مادر هم کناری نشسته بود، آرزو می‌کردم بازیکنی روی زمین نیفتد یا دوربین صحنه‌ی درد کشیدن بازیکن مصدومی را نشان ندهد یا بدتر آن که آسیب بازیکن به حدی نباشد که تیم پزشکی با برانکارد وارد زمین شوند و او را به بیرون زمین ببرند. واکنش مادر […]

عمومی ۳۰ شهریور ۱۴۰۱
تا نفس باقى است غلط بنویسیم

پیش‌گفتار: حالم خوش نبود. رفتم شعر «از زخمِ قلبِ آبائی» شاملو را پیدا کنم و بخوانم تا حالم کمی بهتر شود. فرصت را غنیمت شمردم و چرخی در سایت رسمی شاملو زدم. این نوشته را به قلم شاملو پیدا کردم که خواندنش خالی از لطف نیست. گفتار: تا نفس باقى است غلط بنویسیم همین جورى […]

عمومی ۱۴ مرداد ۱۴۰۱
بیجار

به سفر می روم و بسته به دل مهر وطن رشته‌ای از پی باز آمدنم چون ماکو نعمت هند فراوان بود، اما نرود یاد گیلان ز دل و حسرت نان لاکو سلیم تهرانی عکس: بیجار (مزرعه‌ برنج) در بی‌بالان عکس از مهدی مهرداد پانوشت: نان لاکو؛ نانی رایج در گیلان

عمومی ۱۶ تیر ۱۴۰۱
به شکوفه‌ها ، به باران، برسان سلام ما را

  این عکس زیبا و پیام پایین آن را یکی از دوستان بسیار عزیزم که جنوبی است برای من فرستاده. این عکس ورودی جاده بی‌بالان است. این دوست باصفا در سفری که به شمال داشت وقتی از اینجا رد می‌شده بزرگوارانه به یادم بود و این عکس را گرفته‌ و از طریق شبکه‌های اجتماعی برایم […]

خاطرات ۸ خرداد ۱۴۰۱
محدودیت‌های دنیای من

پیش‌گفتار: یکی از چشم اسفندیارهای زندگی در اینجا آشنایی با زبان و فرهنگ است. کم‌تر کسی را پیدا می‌کنی که خاطرات بامزه در این مورد نداشته باشد. یکی از اتفاقاتی که برای خودم پیش آمده را در اینجا (روزی که وایر ما کراس کرد!) نوشته‌ام. چند روز پیش داستان زیر را از یکی از دوستانم […]