یادگیری کانبان (۱۵)

  • یوسف مهرداد

مترجمها: یاسر کازرونی، مریم معصومی‌راد

کار در جریان

همگی به کنار تابلو برگشتند.

آدام درحالی­‌که هنوز روی این نکته تأکید داشت که به این نتایج اعتماد ندارد، با هیجان گفت: ”سکه­‌های ما کجاست؟“

یوآخیم بدون توجه به سوال آدام از اعضای تیم پرسید: ”روی این تابلو، ­سکه‌­ها کدوم‌ها هستند؟

بث گفت: ”برگه­‌های یادداشت.“

مارکوس پرسید: ”در مورد برگه‌ها چه­‌طور؟ از این بازی چی یاد گرفتید؟“

فرانک به یوآخیم و مارکوس نگاه کرد و توضیح داد: ”خب، بذارید ببینم درست متوجه شدم. اگر بخوایم کار با سرعت بالایی در عرض تابلو در جریان باشه، باید اقلام کم­تری رو همزمان انجام بدیم. همون‌طوری که گفتیم از بیست سکه به پنج سکه برگردیم.“

یوآخیم به اعضای تیم نگاه کرد و گفت: ”موافقید؟“ به نظر می­‌رسید همه موافقند.

 

111

اریک دوست داشت بفهمه. پس گفت: ”اما در عمل این کار رو چه‌­طوری انجام بدیم؟ چی رو تغییر بدیم؟“

دافنه نگاهی به آدام کرد و گفت: ”خب، پس اگر همگی موافقیم که این ایده‌ی خوبیه به نظر دیگه بس باشه، درسته؟ ما همه سر این­که همزمان روی موارد کم­تری کار کنیم، توافق داریم.

یوآخیم به شعار کانبان که بسیار آن را قبول داشت اشاره کرد و گفت: ”بله، اگر همه موافقید، «شروع کردن را متوقف کنید و تمام کردن را شروع کنید».“ اما از نگاه­های خیره مخاطبان متوجه شد که باید بیش­تر توضیح بدهد. بنابراین گفت: ”به جای این­که وقتتون رو صرف شروع قلم کاری جدیدی بکنید، می­‌تونید به کس دیگه‌ای توی تیم کمک کنید که کارش رو تموم کنه.

مارکوس گفت: ”به جای این‌که اجازه بدید معطل بمونید (مثلاً منتظر گرفتن اطلاعات یا بازنگری از کسی بمونید) برای برطرف کردن این وضعیت تلاش کنید و ‌کاری کنید که در آینده تکرار نشه.این موارد، فرصت­های بهبودِ ناشناخته‌ای هستش که قبلاً درموردش حرف زدیم. یادتون هست؟“

اریک گفت: ”در تئوری به نظر خوب می‌­رسه، اما تو عمل، کمک کردن به کسی تا کارهاشو تموم کنه خیلی آسون نیست. منظورم اینه که نمی­‌خوام دافنه رو به دردسر بندازم تا مجبور بشه در مورد کاری که انجام می­‌ده و این­که چطوری می­‌تونم بهش کمک کنم به من توضیح بده. بهتر نیست خودش، کاراشو تموم کنه؟“

یوآخیم توضیح داد: ”این دقیقاً احساسیه که گهگاهی مخصوصاً در اوایل کار داریم. اما باید از یه جایی شروع کنید و قضاوت خودتون رو داشته باشید. در تجربه‌ای که ما داریم، شروع یک کار جدید، راهیه که کم­ترین مقاوت در اون وجود داره. بنابراین لازمه تلاش کنیم تا کارها رو به‌­گونه‌­ای طراحی کنیم که بتونیم در تموم کردنشون به هم کمک کنیم.

مارکوس حرف یوآخیم را از ترس اینکه موضوع جدیدی را شروع کند قطع کرد و گفت: ”این کار ما رو به سمت مرحله بعدی که محدود کردن کار در جریانه هدایت می‌­کنه. که از تصویرسازی برای ایجاد این محدودیت‌­های آشکار و خاص استفاده می‌کنه. ما حداکثر تعداد اقلام کاری که اجازه داریم به‌­طور هم­زمان در جریان داشته باشیم رو انتخاب می­‌کنیم.

یوآخیم به بحث برگشت و گفت: ”این محدودیت به ما کمک می­‌کنه تا هم روی تموم کردن کارها تمرکز کنیم و هم­ جریان کار در سیستم سریع­‌تر بشه. محدود کردن کار در جریان، شما رو در برابر خیلی از چالش­‌هایی که در ابتدای بحث مطرح کردید کمک می‌کنه. ابتدا، کارها شروع به حرکت در مسیر می‌‌کنند بنابراین شما آدم‌هایی که موی دماغتون بودند که روی چی کار می‌کنید رو ندارید.

بخش قبلی

بخش بعدی

 

https://bibalan.com/?p=1580
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (6)

wave
  • یادگیری کانبان (۱۴) | سُماموس

    ۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ در ۰۰:۳۳

    […] بخش بعدی […]

    پاسخ
  • یادگیری کانبان (۱۶) | سُماموس

    ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ در ۱۰:۵۰

    […] بخش قبلی […]

    پاسخ
  • گیلاس

    ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ در ۱۸:۲۰

    […] یادگیری کانبان (۱۵) | سُماموس – یوسف مهرداد بی‌بالان […]

    پاسخ
  • یادگیری کانبان (۱۷) | سُماموس

    ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ در ۱۹:۲۰

    […] بخش قبلی […]

    پاسخ
  • یادگیری کانبان (۱۸) | سُماموس

    ۱۵ شهریور ۱۳۹۶ در ۲۲:۴۳

    […] بخش قبلی […]

    پاسخ
  • یادگیری کانبان (۲۰) | سُماموس

    ۵ آبان ۱۳۹۶ در ۰۹:۴۱

    […] بخش قبلی […]

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید