یادم نمیآید از چه زمانی عاشق درس دادن و معلمی شدم. درس دادن برای من نوعی “ارزش آفرینی” است.
بارها با خود فکر کردهام که مهمترین چیزهایی که به شاگردانم آموختهام چه بوده است؟ حالا دلم میخواهد که چند مورد از آنها را بازگو کنم. امیدوارم که آنهایی که این مطالب را میخوانند فرصت یادگیری یا بازخوانی دوباره آنها را پیدا کنند.
یکی از مهمترین مطالبی که به شاگردانم میگفتم و خودم را مقید میدانستم به آنها بیاموزم، مطلبی بود در مورد “بازخورد” (فیدبک) و “انواع بازخورد”.
سر کلاس از عزیزانم میپرسیدم که
* بازخورد را تعریف کنید
* انواع آن را بگویید
وقتی به انواع آن میرسیدم خاطرهای از تجربهی شخصیام را برایشان تعریف میکردم. یادم هست که در یک کلاس آنلاین آموزش نوشتن انگلیسی در سایت کورسرا (coursera.org) ثبت نام کرده بودم. یادم هست که استاد درس هم یک خانم دکتر حدودا پنجاه شصت ساله بود که خیلی هم با آرامش صحبت میکرد. پس از یکی دو جلسهی مقدماتی، نوبت به اعلام اولین تمرین درس شد. تصحیح تمرینها هم بر عهدهی همهی شرکتکنندگان است. یعنی شما باید تمرین بقیه را تصحیح کنید و بازخورد بدهید.
خانم دکتر قبل از اعلام تمرین، شروع کرد به توضیح دادن در مورد فلسفهی تمرین و فلسفهی بازخورد و از این گونه موارد. من که صبح بسیار زود روز جمعه بیدار شده بودم تا قبل از خانوادهام بیدار شوند، یک یا دو جلسه را ببینم و وقت کمی هم داشتم، با بیصبری تمام با خودم فکر میکردم که “خانم دکتر، این ها را که ما میدانیم”، “همهی اینها را به ما یاد دادهاند” و “هر روز هم کار ما این است که این موارد را برای دیگران تکرار کنیم”. این بخش را زودتر تمام کنید بروید سر اصل مطلب یعنی آموزش نوشتن انگلیسی. از این که مبادا بخش مهمی را از دست بدهم، ویدیو را هم جلو نمیبردم. امیدوارم که شرایطم را درک کرده باشید که با این همه بیوقتی و کموقتی، موقعی که تشنهی چیزی هستید، چه حالی به انسان دست میدهد.
خلاصه، سرتان را درد نیاورم. خانم دکتر شروع کرد به توضیح: خوب، هدف از تصحیح تمرین این است که به نویسنده بازخورد بدهید. خوب همان طور که میدانید ما دو نوع بازخورد داریم…
من کماکان در ذهنم آشوبی به پا بود. مدام با خودم میگفتم: “خوب این که معلومه؛ ما دو جور بازخورد داریم؛ در درس الکترونیک هم خواندهایم؛ بازخورد مثبت و بازخورد منفی”.
خانم دکتر توضیحاش را ادامه داد که: نوع اول بازخورد، بازخورد مثبت است. و نوع دوم بازخورد، بازخورد سازنده (Constructive).
من که بیحوصلگی تمام داشتم گوش میکردم یک دفعه جا خوردم و حواسم را جمع کردم؛ چه شد؟! بارخورد سازنده از کجا آمد. اگر دو نوع بازخورد داریم (مثبت و سازنده)، پس بازخورد منفی کجا رفت.
این شد که نصف عمر من بر فنا شد.
حالا دیگر با دقت تمام به صحبتهای خانم دکتر گوش میکردم. احساس کردم واقعا نیمی از عمرم تباه شده است.
خانم دکتر ادامه داد که:
“خوب اگر میخواهید بازخورد مثبت بدهید، بازخورد را به نویسنده بدهید؛ مثلا مایکل عجب متن زیبابی نوشتهای؛ ماریا عجب ساختار خوبی برای جمله به کار بردهای”
و
“اگر بازخورد سازنده ارائه بدهید باید به متن اشاره کنید؛ مثلا این نوشته اگر مجهول بود بهتر بود، این فعل برای این جمله مناسب نیست”
حالا دیگر واقعا مطمئن شده بودم که کل عمر من بر فنا شد. این که چرا چنین احساسی داشتم را در نوشتهی بعدی توضیح خواهم داد.
گزیده:
آن یکی نحوی به کشتی در نشست / رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا / گفت نیم عمر تو شد در فنا
دلشکسته گشت کشتیبان ز تاب / لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند / گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو / گفت نی ای خوشجواب خوبرو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست / زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو میباید نه نحو اینجا بدان / گر تو محوی بیخطر در آب ران
محمد مهدی
۲۱ شهریور ۱۳۹۸ در ۱۸:۳۹با تشکر از متن آموزنده شما ، شاید اگر بازخورد سازنده در مدارس و در طول تحصیل رو در سیستم آموزشی داشتیم کیفیت کار همه بچه های بهتر میشد.برای من همیشه لحظه تصحیح جزوات و تمرینات بدترین لحظه ها بود ، احساس من این بود در اون زمان که استاد داره بی دقتی و بی سوادی من رو با خودکار قرمز و خط زدن موارد اشتباه متذکر میشه.
محسن صفری رودبار
۱۴ فروردین ۱۴۰۱ در ۱۱:۲۱ممنون از نوشته آموزنده شما استاد، به نظر میاد بازخورد ابزاری هست که خیلی میشه ازش استفاده سازنده کرد و من ازش غافلم …
اینکه چطور باید از این ابزار استفاه کرد رو متاسفانه بلد نیستم
بر فنا بودن عمرم رو دارم احساس میکنم ????