In no particular order, you know you’re not doing agile if:
۱. The team is co-located, but people are not sitting within the length of a school bus to each other.
۲. They’re distributed, and there is an absence of microphones and webcams and one or two meetings a day.
۳. They have not delivered anything to real users in the last three months. Some of my agile friends would say that’s much too long, but I’m being generous there.
۴. If no user has seen real running software inside the last month.
۵. They don’t have the output of last month’s reflection workshop or retrospective on the wall.
۶. They don’t have fully automated unit tests, and a large number of acceptance tests aren’t automated.
۷. They’re not having a build integration at least once day. Good groups do it every half hour; there are groups that get away with it every other day.
۸. They write big requirements documents, and they don’t know how to split those up into smaller pieces so they could deliver a piece of software every month.
۹. They have itty-bitty requirements on the order of “here’s what happens when you click here,” but they don’t have long-term vision for what they’re trying to accomplish.
۱۰. People keep saying, “It’s not my job.” One of the things about proper agile development is that there is group accountability for results. Very specifically, if the requirements are not coming in fast enough, whoever has a bit of spare time (programmers, testers, etc.) drops what they’re doing and helps gather requirements; if tests aren’t getting done, people with some spare capacity help test and so on.
Reference: Alistair Cockburn
گزیده:
اگر اهمیتی ندهید که نتیجه به نام چه کسی تمام میشود، به دستاوردهای شگفتانگیزی خواهید رسید. آبراهام لینکلن
شکیلا
۳۰ بهمن ۱۳۸۷ در ۰۰:۰۰سلام استاد عزیز:
بسیار ممنون از مطالب مفید و وبلاگ جالب و آموزنده تون…
می خواستم از شما راهنمایی بگیرم در مورد ABM – Activity Based Management. اگر اطلاعاتی در این زمینه دارین یا اینکه reference خاصی که بتونه من رو راهنمایی کنه و مفید باشه ممنون می شم در اختیارم قرار بدین.
بسیار ممنون و سپاسگزار…
شکیلا
۳۰ بهمن ۱۳۸۷ در ۰۰:۰۰سلام استاد عزیز:
بسیار ممنون از مطالب مفید و وبلاگ جالب و آموزنده تون…
می خواستم از شما راهنمایی بگیرم در مورد ABM – Activity Based Management. اگر اطلاعاتی در این زمینه دارین یا اینکه reference خاصی که بتونه من رو راهنمایی کنه و مفید باشه ممنون می شم در اختیارم قرار بدین.
بسیار ممنون و سپاسگزار…
محمد
۱ اسفند ۱۳۸۷ در ۰۰:۰۰این مورد آخریش (این که هر کس کاری رو که روی زمین مونده انجام بده حتی اگر مسؤولیتش نباشه) هم مهمه و هم محاله! البته محال که نه، ولی خیلی مشکله.
در حالت عادی هیچ کس انگیزهی چنین کاری رو نداره. معمولاً این طوری میشه که همه سرشون شلوغه ولی یک کار خیلی اساسی هست که انجام نشده و همه میگن وقت نداریم، و کسی هم انگیزه نداره که انجامش بده چون کسی ازش نخواسته و اگر هیچ کس انجامش نده معلوم نیست چه کسی رو باید مسؤول دونست.
باید یه جور نظام انگیزشی داخل گروه به وجود آورد که افراد تشویق بشن کارهای روی زمین مونده رو انجام بدن حتی اگر کسی ازشون نخواسته باشه. خیلی رهبری قویای نیاز هست که چنین جوی رو به وجود بیاره، مخصوصاً اگر اعضای تیم چنین تجربهای رو از قبل نداشته باشند.
محمد
۱ اسفند ۱۳۸۷ در ۰۰:۰۰این مورد آخریش (این که هر کس کاری رو که روی زمین مونده انجام بده حتی اگر مسؤولیتش نباشه) هم مهمه و هم محاله! البته محال که نه، ولی خیلی مشکله.
در حالت عادی هیچ کس انگیزهی چنین کاری رو نداره. معمولاً این طوری میشه که همه سرشون شلوغه ولی یک کار خیلی اساسی هست که انجام نشده و همه میگن وقت نداریم، و کسی هم انگیزه نداره که انجامش بده چون کسی ازش نخواسته و اگر هیچ کس انجامش نده معلوم نیست چه کسی رو باید مسؤول دونست.
باید یه جور نظام انگیزشی داخل گروه به وجود آورد که افراد تشویق بشن کارهای روی زمین مونده رو انجام بدن حتی اگر کسی ازشون نخواسته باشه. خیلی رهبری قویای نیاز هست که چنین جوی رو به وجود بیاره، مخصوصاً اگر اعضای تیم چنین تجربهای رو از قبل نداشته باشند.