پیرمردی ضعیف از پس کاروان همیآمد و گفت: چه نشینی که نه جای خفتن است؟
گفتم: چون روم که نه پای رفتن است؟!
گفت: این نشنیدی که صاحبدلان گفتهاند: رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن.
ای که مشتاق منزلی مشتاب پند من کار بند و صبر آموز
اسب تازی دو تگ رود به شتاب و اشتر آهسته میرود شب و روز
به مناسبت روز گرامیداشت سعدی
عکس از ویکیپدیا
گریوه: تپه
دیدگاهتان را بنویسید