بالاخره وقت کردم و فیلم The Post را دیدم. برایم بدیهی بود که به خاطر علاقهام به بازی خانم مریل استریپ و آقای تام هنکس حتما از دیدن فیلم لذت خواهم برد. شاهکار استیون اسپیلبرگ به اندازهای تاثیرگذار بود که برای حفظ تمرکزم حتی حاضر نبودم به خودم تکانی بدهم. به عنوان یک بیننده غیرمتخصص باید عرض کنم که حاضرم چند بار دیگر فیلم را ببینم.
بیشک این فیلم را به همهی آنهایی که درگیر تصمیمگیریهای دشوار شخصی و کاری هستند، پیشنهاد میکنم.
کی گراهام (مریل استریپ) که تا ۴۵ سالگی کاری جز زندگی شخصی، همسرداری و بچهداری نداشته است، بعد از درگذشت همسرش به ناچار ریاست انتشارات را برعهده گرفته بود. وی در شرایطی قرار میگیرد که باید تصمیم بسیار بسیار دشواری بگیرد؛ او مجبور میشود آینده خودش و شرکتاش (روزنامه واشنگتن پست که همهی زندگی و میراث خانوادگی اوست) را به خطر بیندازد. نگاه جالب کی گراهام و مذاکراتش با اعضای ارشد شرکت و همچنین ارتباط وی با بن بردلی (تام هنکس) سردبیر روزنامه فوقالعاده است و بسیار آموختنی.
بخشی از دیالوگهای کی گراهام را با هم بخوانیم:
۱) When Phil died it was just – I was 45 years old and I had never held – I never had to hold a job in my life. But, I just, I loved the paper, you know. I do. I do so love the paper. I don’t want it to be my fault. I don’t want to be the one – I don’t want to let Phil and my father and all of you kids and everybody down.
۲) It’s no longer my father’s company. This is no longer my husband’s company. This is my company and anyone who doesn’t like that shouldn’t be on my board.
۳) This company has been in my life for longer than most of the people working there have been alive. So, I don’t need the lecture on legacy.
دیدگاهتان را بنویسید