گردهمایی – یک

  • یوسف مهرداد

جای همه‌ی شما خالی بود.
بالاخره پس از حدود دو ماه، بچه‌های مدرسه دور هم جمع شدند. از کسانی که در سال ۶۵ وارد دبیرستان شده بودند تا کسانی که همین امسال از دبیرستان فارغ‌التحصیل گشته‌اند. به قول یکی از دوستان که می‌گفت وقتی ما وارد دبیرستان شدیم، بعضی‌ها هنوز به دنیا نیامده‌ بودند

همه دور هم جمع شده بودند به یک بهانه: بازنشسته شدن آقای داوری، مدیر دبیرستان.
آقای محمد داوری عزیز و دوست‌داشتنی، مردی بزرگ، انسانی وارسته برای مدت ۲۳ سال مدیر دبیرستان نمونه بود. «وقتی که در تربیت معلم بودم و کتاب سردار جنگل ابراهیم فخرایی را می‌خواندم، دانستم که آن مرد بزرگ آرزو داشت که در چندین نقطه‌ی گیلان، مدرسه‌ی شبانه‌روزی ایجاد کند. من هم آرزو کردم که بتوانم روزی چنین کاری کنم. آرزوی من سال ۶۵ به واقعیت پیوست و دبیرستان نمونه‌ی گیلان تأسیس شد. مدارس نمونه یکی از مؤفق‌ترین طرح‌های وزارت آموزش و پرورش بعد از انقلاب است.»

احمدآقای مهربان و خون‌گرم باعث و بانی این کار شد. احمد آقا قبلاً در تماسی به من گفته بود که قرار است مراسمی برای بزرگداشت آقای داوری در آذرماه برگزار شود. من هم برای آن روز، کارهایم را تنظیم کردم ولی به دلایلی این مراسم برگزار نشد. به احمدآقا زنگ زدم که چه شد؟ بعد گفتم که خوب نمی‌شود که ما کاری نکنیم. هر چه خواستم کار را به عهده احمدآقا- که به گفته‌ی خودش، دو تا پیراهن در این زمینه بیشتر پاره کرده- بگذارم، نشد (دلیلش هم این بود که پیراهن‌هایش برای برگزاری مراسم قبلی پاره شده بود). ایشان هم شرط گذاشتند که اگر من قبول مسئولیت کنم، ایشان هم کمک خواهند کرد. هر چند که همیشه از کارهای اجرایی و هماهنگی، دوری می‌جستم ولی این بار با دفعه‌های قبل متفاوت بود. آقای داوری و پرسنل دبیرستان در زندگی من بسیار تأثیرگذار بودند و نمی‌شد که کاری برایشان نکنم. این بود که پیشنهاد احمدآقا را قبول کردم و کارمان را شروع کردیم.

اگر هر سال حداقل ۴۰ نفر در دبیرستان پذیرفته شده باشند، می‌بایست حداقل ۹۰۰ نفر را پیدا می‌کردیم.

مجسمه آناهیتا در فومن

گزیده:
گیلان گیلان همیشه بهاره گیلان

https://bibalan.com/?p=348
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (1)

wave
  • ازگمی

    ۱ بهمن ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰

    میخواهم به خوانندگان وبلاگ شما بگویم که آقای محمد داوری، مدیر مدرسه ما فقط یک مدیر مدرسه نبود که کارش اداره کردن صرف یک مجموعه باشد. او یک معلم اخلاق و یک انسان دوست داشتنی بود. ما بعد از ۱۸ سال رفتیم برای بزرگداشت مردی که در طول این ۱۸ سال، در جاهای بزرگتر و در میان آدم های فراوانی که با آنها سر و کار داشته ایم،نظیرش را کم دیده ایم و یا اصلا ندیده ایم. ما بعد از ۱۸ سال و بعد از گشتن در تهران و چین و ماچین،به فراست دریافتیم که همان آقای محمد داوری ۱۸ سال پیش را عشق است.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید