سلام، سال نو مبارک.
آغاز سالی دیگر، تکراری دیگر، نو شدنی دیگر را به همه شما خوبان شادباش عرض میکنم.
بهترین آرزوها پیشکش مهرتان.
به یاد گلآقا، شعر زیر را از وب سایتش انتخاب کردم تا تقدیم نمایم.
ایام به خیر و به میل
قصیده بهاریه نوروزیه!
حمد بی پایان به گرداننده لیل و نهار
کز سر ما سوز سرما رفت و پیدا شد بهار
گرچه یک سال دگر از عمر ما بگذشت، لیک
بود توأم با سرافرازی و مجد و افتخار
گوسفند آمد ز گرد راه، طی شد سال اسب
شو پیاده عازم باغات و سوی لالهزار
چون زمستان شد فراری، دیگر از سرما مترس
کم کمک برخیز و آن رخت کلفت از تن درآر
شد عمو نوروز وارد مقدمش نیکو بدار
آنکه هر دم میکشیدی مقدمش را انتظار
هفت سین آماده کن، آجیل و شیرینی بخر
بهر خوردن، روی میز آماده کن سیب و انار
دست در جیب مبارک کرده و عیدی بده
جان من، از دادن عیدی مکن هرگز فرار
روز نوروز است، شیرین باش چون نقل و نبات
هان مبادا تلخ باشی همچو برج زهر مار!
اول سال است و ماه خنده و عیش و نشاط
از برای بچهها کن بزم شادی برقرار
عید نوروز است در منزل چرا بنشستهای؟
از برای سیر در باغ و چمن شو رهسپار
آذر و دی، بهمن و اسفند رفتند و رسید
ماه فروردین، پر از گل شد زمین در نوبهار
وقت آن شد کز پی تفریج و گردش رو کنیم
جانب دشت و دمن، لذت بریم از کوهسار
در چمنها قمری و دراج، هر سو پرزنان
سوی دیگر نغمه خوان بلبل به روی شاخسار
گور بابای زیاد و کم، نمیخندی چرا؟
چیست حاصل از شکایت کردن و داد و هوار؟
بنده هم مثل شما یک لاقبا هستم، ولی
شادمان هستم، ندارم شکوهها از روزگار
خود قضاوت کن که از این دو کدامین بهتر است
«خنده کردن قاه قاه و گریه کردن زار زار»
شعر من آمد به پایان خواهم از لطف خدا
ملت ایران بماند جاودان و برقرار
گل مولا
گزیده:
بکوش تا زیبایی در نگاه تو باشد، نه در آن چه که مینگری. آندره ژید
(به نقل از دوست خوبم علی)
دیدگاهتان را بنویسید