چابک Agile ۲۱ آبان ۱۳۹۵
Dude’s Law

Enter Dude’s Law: V = W / H, where V is value, W is why (intent) and H is how (mechanics). As a starter for Dude’s Law, I modified Ohms Law ( I = V / R ) an old and trusted guide of mine; a tool I used to completely rewire my current home. […]

چابک Agile ۱۷ مهر ۱۳۹۵
هدیه‌ای به علاقه‌مندان یادگیری کانبان

کتابی که آدرس دریافت آن در زیر آمده است، کتاب فوق‌العاده‌ای برای یادگیری کانبان است. عنوان اصلی کتاب Stop Starting, Start Finishing است. مترجم کتاب، خانم مهندس ریحانه جعفری است. از ایشان برای زحمتی که برای ترجمه کتاب تقبل کردند و نیز انتشار رایگان آن در فضای مجازی تشکر و قدردانی می‌نمایم. برای ایشان بهترین‌ها […]

اسکرام ۱۳ شهریور ۱۳۹۵
بدون شرح

کار در جریان یک قاتل بی‌صداست.       پانوشت: ای کاش می‌شد در مورد این جمله‌ی گهربار یک سمینار گذاشت.

چابک Agile ۳۰ مرداد ۱۳۹۵
برنت‌های ایرانی

پیش‌گفتار: بخشی از وقت‌ روزهای تعطیلم به بازخوانی و ویراستاری کتابی می‌گذرد که به همراه یکی از دوستان گران‌قدرم در حال ترجمه‌ی آن هستیم. البته زحمت اصلی با ایشان است. فعلا تا نهایی نشدن کار، نامی از آن نخواهم برد، ولی بخش‌هایی از آن را اینجا خواهم آورد. کتاب درباره‌ی فردی است که به تازگی […]

چابک Agile ۲۹ مرداد ۱۳۹۵
به احترام هدف، گلدرات و نقشینه (بخش دوم)

بخش سوم: به احترام دیوید جی اندرسن (آشنایی) به دنبال کاربرد تئوری محدودیت‌ها در تولید نرم‌افزار و مهندسی نرم‌افزار، اینترنت را زیر و رو کردم. به یکی از منابعی که رسیدم کتابی بود از دیوید جی اندرسون. آشنایی با آقای اندرسن و دنبال کردن نوشته‌ها و کتاب‌های ایشان، درها و افق‌های جدیدی را برایم گشود. […]

دسته‌بندی نشده ۹ مرداد ۱۳۹۵
به احترام هدف، گلدرات و نقشینه (بخش اول)

بخش اول: حامد، گلدرات و نقشینه مهندس «حامد عسگری» و ساده‌تر بگویم «حامد» عزیزم، یکی از دوستان خوبی است که همکاری با او نقش به‌سزایی در آموخته‌هایم داشته است. او که دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی مهندسی صنایع است، انسانی بدون ادعا، اهل مطالعه و با ژرف‌اندیش. یکی از آموخته‌های بسیار مهم‌ام در زمینه‌ی «لذت توسعه‌ی نرم‌افزار» از […]

چابک Agile ۲۰ تیر ۱۳۹۵
یادگیری کانبان (۸)

مترجم‌ها: یاسر کازرونی، مریم معصومی‌راد دافنه به سمت تابلو رفت و گفت: «ولی ما ستونی به نام «در انتظار عملیات» با تعدادی برگه داریم و تنها مانع انجام اون‌ها هم بچه‌های عملیات هستن. فکر نمی‌­کنید حداقل می­تونیم با اون‌ها در این رابطه مذاکره کنیم؟» فرانک به اریک که مرتب به جدول نگاه می‌کرد نگاهی انداخت […]