مقدمه:
در دوره هایی که برگزار می کنم معمولا دانشجویان باید یک پروژه را انجام بدهند. میزان مشارکت دانشجویان در پروژه، شدت و ضعف دارد. اما در یکی از دوره ها، دانشجویان آن قدر خوب کار کردند که خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند. این نوشته را برای آنها نوشتم.
نامه:
سلام، شب به خیر!
کارهای شما در پروژهی دوره متدهای چابک، مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد. این نوشته را در پی آن نوشتم.
«حرفهایی برای نگفتن»
ای کاش آن قدر سرمایه داشتم که میتوانستم هزینهی یک زندگی راحت را برایتان فراهم کنم و ازتان میخواستم که ایدهای را انتخاب کنید و آن را اجرا کنید. همان طور که به دنبال تاکسییاب هستید. ایدهای که زندگی را برای مردم راحتتر کند و رفاه آنان را افزایش دهد.
ای کاش میتوانستم فضایی برایتان فراهم کنم که همان قدر که در تاکسییاب خوشحال هستید، در آنجا نیز کار کنید و خوشحال باشید.
نه به سیستم حضور و غیاب نیازی بود و نه به مدیری!
فقط هیجان بود، شادی بود و تلاش!
مسابقهای که رقیباش، فقط خودمان بودیم.
ای کاش میتوانستیم با این عمر، با این نعمت خدادادی، کاری کنیم که بتوانیم با افتخار زیرش را امضاء کنیم.
به امید آینده
یوسف مهرداد
چهارم اسفند نود و چهار
دیدگاهتان را بنویسید