یادگیری کانبان (۲)

  • یوسف مهرداد

مترجم‌ها: یاسر کازرونی، مریم معصومی‌راد

به کانبان کاربردی خوش آمدید!

شما سفری آموزشی درباره‌ی کانبان را شروع کرده‌اید و این فصلِ دیباچه، اصول کانبان را با روایت داستانی به شما می‌آموزد. نیازی به هیچ‌گونه پیش‌زمینه­‌ای درمورد کانبان ندارید. شما نیز مربیان داستان یعنی مارکوس و یوآخیم (هِی! ما اینجاییم) را دنبال کنید؛ آنها کانبان را به تیم توسعه­ی نرم­افزار آموزش می­­دهند و به آنها کمک می­کنند تا آموخته‌های خود را در کارشان استفاده کنند.

هدف از روایت این داستان ساختگی این است که مقدمه­ای برای کمک به شما باشد تا اصول کانبان را به راحتی و کم‌کم یاد بگیرید. در این فصل، روش استفاده از تکنیک‌­های تصویرسازی[۱] مانند تابلوی کانبان و اقلام آن را می‌­آموزید تا درک بهتری از نتایج کانبان داشته باشید. همچنین یاد می­گیرید که چگونه مقدار کار در جریان را محدود کنید و می‌فهمید که چگونه چنین کاری، سرعت جریانِ کارهایتان را افزایش می‌دهد و کمک می‌کند تا فرصت­های بهبود را شناسایی کنید. همچنین تاحدودی روش استفاده از معیارهای بهبود را یاد می‌گیرید.

بازخوردهای دریافت‌شده درباره‌ی این فصل به دو دسته تقسیم می‌شدند. بعضی از افراد رویکرد داستانی را می­‌پسندیدند و برخی نیز علاقه‌ی چندانی به آن نداشتند. اگر نمی‌خواهید با خواندن داستان کارتان را شروع کنید، می­توانید مستقیماً به فصل­های بعدی بروید. موضوعات اشاره‌شده در این فصل با جزئیات بیش­تری در فصل‌های بعدی بررسی می‌شود. ولی امیدواریم این فصل را بخوانید و برایتان مفید باشد. پس از خواندن این فصل، با به‌کارگیری اصولی که ما در داستان به تیم می­‌آموزیم، باید بتوانید اجرای کانبان را شروع کنید.

در فصل‌های بعدی کتاب به جزئیاتی مانند اصول حاکم در کانبان، روش‌های پیشنهادی و تجربه‌های مطرح‌شده توسط تیم‌های کانبان در سراسر دنیا خواهیم پرداخت. اگر پس از خواندن بخش اول، احساس کردید که برخی از پرسش‌ها بی­‌پاسخ گذاشته شده است، مطمئن باشید که پاسخ تمامی پرسش‌ها را در بخش­های بعدی کتاب پیدا خواهید کرد.

اما کارها را باید به ترتیب اولویت انجام داد؛ بیایید به داستان بازگردیم.

مقدمه

اعضای تیم در اتاق کناری جمع شده­‌اند. آنها سعی می‌­کنند با توصیف ویژگی‌های همدیگر، خودشان را به مارکوس و یوآخیم معرفی ­کنند، تکنیکی که به نظر می‌رسد تجربه‌ی ماهرانه‌ای است و با قضاوتی اغراق‌آمیز و طنزآمیز همراه است.

k4

«آدام[۲] آزمون­گره. مدت­ زیادیه که به این کار مشغوله و تقریباً به همه‌­چیز مشکوکه: به موضوعات جدید، به قابلیت‌های­ دیگران و بیش­ از همه به کیفیت کاری که دیگران انجام می­دن. او سعی می­کنه انتقادهای خودش رو به­شکلی دوستانه مطرح کنه و معمولاً در این کار موفقه».

«آدام دوست داره به­ روش خودش کار کنه. او تغییر را دوست نداره؛ تغییر از نظر اون یعنی آزمون رگرسیونِ[۳]».

k5

«بِث[۴] کارمند جدیده. او مسئول تحلیل نیازمندی­ها در تیمه. کارش شامل موضوعات زیادیه؛ از پرسیدن خواسته‌های کسب‌­وکار و نوشتن آن­ها گرفته تا کسب اطمینان از اینکه توسعه ­دهنده­‌ها درست فهمیدن چی رو باید انجام بدن».

«بِث همیشه دنبال کشف راه‌های جدید برای انجام کاراست.»

k6

«سزار[۵] مسئول کسب‌­وکاره. مدت­ها قبل و به‌‌تنهایی، اولین نسخه‌­ی اینترنت بانک رو که تیم الان روی اون کار می­کنه، نوشته.»

« حالا دیگه بخش آی‌تی رو ول کرده و مسئول بخش کسب­‌وکار در واحد عملیاته[۶] سزار دوست داره هنوز خودش رو یک توسعه‌­دهنده بدونه و البته اکثراً «در صحنه» حضور داره!»

k7

«دافنه یک توسعه­‌دهنده­‌ی محشره. او به این معروفه که می­تونه توی یک ساعت بیشتر از کد یک‌هفته‌ی خیلی از توسعه­دهنده‌­ها کد بزنه.»

«ولی اون دوست داره فقط تنهایی کار کنه؛ بقیه­ی افراد فقط سرعتش رو کم می­کنند. اگر از دافنه بپرسید که بهترین روش کارکردن چیه، به شما می‌گه: با سزار دوتایی بشینیم و در مورد طراحی سیستم تصمیم­ بگیریم. بعدم که همه‌چیز فراموش می­شه. همه‌ی این تشریفات و سلسله ‌مراتب‌ اداری مانع کارشند.»

k8

«اریک[۷] توسعه‌دهنده‌ایه که فقط روزا کار می­کنه … چون مجبوره. اما شب­ها، گیتاریست معروفیه که در سالن­ها و محافل موسیقی گیتار می­زنه. به زودی بخت و اقبال بهش رو می‌کنه. به‌زودی!»

«کدنویسی خیلی خوبه ولی فهمیدن این‌که چرا داریم این کار رو می­‌کنیم معمولاً خیلی سخته.»

«اریک دوست داره کارهاش رو تمام کنه تا بتونه به سؤالات سایت http://guitar.stackexchange.com بیشتر پاسخ بده.»

k10

«فرانک[۸] مدیر بخش آی‌تی در واحد عملیاته. ۳۶ نفر تحت مدیریت او هستن و سعی می­کنه حداقل ماهی یک بار با تک‌تک‌ آن­ها جلسه داشته باشه؛ اما جلسات دیگه‌ای هم داره که باید توش شرکت کنه.»

«او به محصول خیلی اهمیت می‌­ده، اما خیلی براش سخته که پا به پای ویژگی­های جدید محصول حرکت کنه. فرانک اوقات فراغت خود را صرف توسعه‌ی نیروی انسانی و کارمنداش می‌­کنه.»

بخش بعدی

بخش قبلی

[۱] Visualization Techniques

[۲] Adam

[۳] Regression test

[۴] Beth

[۵] Cesar

[۶] Business part of the operation

[۷] Eric

[۸] Frank

گزیده:

“kanban is something you strive to get rid of, not to be proud of” 😯
a Toyota person

https://bibalan.com/?p=1095
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (2)

wave
  • یادگیری کانبان (۱) | سُماموس

    ۲۶ آبان ۱۳۹۵ در ۲۱:۴۸

    […] ادامه […]

    پاسخ
  • یادگیری کانبان (۳) | سُماموس

    ۵ دی ۱۳۹۵ در ۲۳:۰۱

    […] یوآخیم شروع کرد: « بیایید با نمایش و گفتگو[۷] شروع کنیم تا کارمون کمی بیشتر تصویری[۸] بشه؛ همه موافق هستند؟» بخش بعدی بخش قبلی […]

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید