مترجمها: یاسر کازرونی، مریم معصومیراد
مارکوس گفت: «عالیه! اون طرف یه اتاق پیدا کردم که تابلو هم داره. یوآخیم، یادداشتهات همراهته؟»
یوآخیم نگاهِ عاقل اندر سفیهی به او کرد و گفت: «بله! البته». او مربیِ متدهای چابک است؛ پس حتماً یادداشتها را همیشه همراهش دارد.
«عالیه، پس بیایید برویم.» مارکوس این جمله را گفت و راه افتاد.
وقتی به تابلو رسیدند و کنارش جمع شدند، یوآخیم پرسید: «کی میتونه به ما بگه که تیمتان چهکار میکنه؟»
سزار در حالی که لپتاپ رو در میآورد گفت: «اون نفر احتمالاً منم.»
اریک با ناراحتی فریاد زد: «نه! لطفاً اسلاید نه! به سزار بگید برای این کارا وقت نداریم.»
سزار با کمی دستپاچگی گفت: «بله، حق با شماست. اما این نسخهی خلاصهشده است.»
تیم ما یک تیم کوچکِ توسعهی نرمافزار است که اعضای آن، همین افرادیاند که در اینجا حضور دارند. ما برای یک شرکت بیمهی بزرگ کار میکنیم مسئولیت نرمافزار موبایل بانکِ شرکت که بهتازگی هم منتشر شده با ماست. چون تیم، خیلی کوچک است، افراد میتوانند در مورد خیلی از بخشها خودشان تصمیمگیری کنند. اگرچه گزارشهایی به بخشهای دیگر شرکت ارسال میگردد ولی افراد میتوانند دربارهی کارهای خود تصمیمگیری کنند؛ ولی حرف آخر را در تصمیمهای مهم، سزار میزند. مسئولیت پیادهسازی ویژگیهای جدید، پشتیبانی و نگهداری نرمافزار موبایل بانک بر عهدهی تیم است.
مارکوس پرسید: «چرا به کمک ما نیاز دارید؟» و درحالیکه منتظر پاسخ بود، شروع کرد به نوشتن عنوان چالشها روی فلیپچارت[۱].
فرانک، رهبر پروژه[۲] جلو آمد و گفت: «من میتونم بخشی از این سؤال را جواب بدم. ما در هماهنگ کردن خودمان با سرعت مورد انتظار برای تحویلدادنیها مشکل داریم. تعداد زیادی شکایت از ذینفعان مختلف در سازمان دریافت کردیم که ویژگیهای درخواستی خودشون رو به موقع تحویل نگرفتهاند.»
سزار گفت: «دقیقه به دقیقه وضع بدتر میشه. دیگه کسی به کیفیت کار ما اعتماد نداره و قطعاً به برآوردها و تاریخهای تحویل ما هم اعتماد ندارن.»
دافنه گفت: «برخی از ما در این تیم احساس میکنیم که در باتلاقی از کارها گیر کردیم و نمیدونیم چه کاری را باید اول انجام بدیم. تلاش برای راضی نگهداشتن همه باعث میشه تندتند اولویتها تغییر کنه و همهی کارها بشه «اولویت شماره یک».»
در ادامه، اعضای تیم به مارکوس و یوآخیم گفتند که بین ذینفعان این موضوع رایج است که به اعضای تیم مستقیماً کار بدهند. چون این درخواستها معمولاً از طرف مدیران ارشد سازمان مطرح میشود، برای توسعهدهندهها دشوار است که به آنها جواب رد بدهند. از این گذشته، بعضی مواقع نیز این کارها قبلاً به فرد دیگری سپرده شده و وی مشغول انجام آنهاست. مارکوس با صبر و حوصله چالشها را فهرستوار روی فلیپچارت نوشت.
|
فرانک که دیگر بیقرار شده بود گفت «خوب! بیایید برگردیم سرِکارمون. از کجا شروع کنیم؟»دافنه حرف بقیه را قطع کرد: «دست شما درد نکنه، فکر کنم بس باشه. زمان داره میگذره و میدونید که فقط دو ساعت وقت داریم، درسته؟ بیایید کار مفیدی انجام بدیم.»
یوآخیم پاسخ داد: «درک میکنیم که شما دوست دارید زودتر شروع کنیم. ولی باید بفهمید که کانبان کمی با روشهای دیگه متفاوته. برای نمونه، اسکرام[۳] یا آر یو پی[۴] (از پیش) تعیین کردهاند که چه نقشهایی[۵] در تیم وجود داشته باشه، چه جلسههایی برگزار بشه و حتی چگونه جلسهها را برگزار کنید. ولی کانبان از جایی که هستید شروع میکنه و کمک میکنه تا وضعیت جاری خودتون رو بفهمید و قدمهای بعدی رو برای بهبود شناسایی و تعیین کنید.»
مارکوس از ترس این که مبادا صحبتهای یوآخیم بیش از اندازه تئوری به نظر بیاید، حرف او را قطع کرد و گفت: «بله، این برای ما و شما خیلی مهمه که بفهمیم الان در چه وضعیتی هستید تا بتونیم به شما کمک کنیم. اما قطعاً میتونیم همین الان شروع کنیم تا شما بیشتر وضعیت جاری خودتون رو بفهمید. فهرست چالشها رو هم به عنوان سرفصل کارهایی که قراره در این زمان کوتاه با هم انجام بدیم، نگه میداریم.»
یوآخیم پرسید: «راستی، اسم تیم شما چیه؟»
فرانک با یک لهجهی کاملاً مکزیکی گفت: «از این به بعد تیم را صدا میکنیم: تیم کانبانِروسِ[۶] !». اعضای گروه خندیدند و مارکوس نام تیم را روی فلیپچارت نوشت.
یوآخیم شروع کرد: « بیایید با نمایش و گفتگو[۷] شروع کنیم تا کارمون کمی بیشتر تصویری[۸] بشه؛ همه موافق هستند؟»
بخش بعدی
بخش قبلی
[۱] Flipchart [۲] Project leader [۳] Scrum [۴]Rational Unified Process (RUP) [۵] Role [۶] Kanbaneros [۷] Show-and-tell [۸] Visual
امیر
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۰۶:۴۸امروز سایت را باز کردم و دیدم که نامه را در سایت قرار دادید و من رو شرمنده کردید. باعث خوشحالی من شدید.
اما راجع به کلمه ‘کانبانروس’ که نوشتید خواستم بگویم که زبان مکزیک اسپانیایی است. در اسپانیایی وقتی پسوند ‘ایرو’ (مفرد مذکر) یا ‘ایروس’ (الف را با کسره بخوانید) به کلمه ای اضافه میشود معنی مثل پسوند ‘ی ها’ در فارسی میدهد. مثلا برازیلیروس به معنی برزیلی ها (برزیل + ی ها) است. پس کانبانیروس (کانبانروس اشتباه است) (ی بعد از ن دوم را با کسره بخوانید) به معنی کانبانی ها یا برو بچه های کانبانی است. پس پیشنهاد میکنم اگر هدف ترجمه واقعی این کلمه است از واژه کانبانی ها استفاده کنید و اگر منظور نوشتن عین کلمه است بنویسید: کانبانیروس!
فعلا
یوسف مهرداد
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۲۳:۱۹سلام امیرخان
برای توضیحاتی که برای کانبانیروس دادید سپاسگزارم. حتماً در ترجمه لحاظ خواهد شد.
شاد و تندرست باشید
مهرداد
یادگیری کانبان (۲) | سُماموس
۲۶ آبان ۱۳۹۵ در ۲۱:۵۲[…] نوشته بعدی نوشته قبلی […]
یادگیری کانبان (۴) | سُماموس
۵ دی ۱۳۹۵ در ۲۳:۰۲[…] بخش بعدی بخش قبلی […]