یادگیری کانبان (۵)

  • یوسف مهرداد

مترجمها: یاسر کازرونی، مریم معصومی‌راد

معلوم شد که این کارها هم از نظر اندازه و هم از نظر ماهیت بسیار متنوع هستند؛ نیازمندی‌­های جدید، کارهای پشتیبانیِ کوچک، نگهداری سیستم‌ها و کارهایی که برای جبران لطف واحدهای دیگر انجام می­‌شود، نمونه‌­هایی از این کارها هستند. خیلی وقت‌ها هم مدیران ارشد کارها را در راهروهای شرکت به­ اعضای تیم محول می‌­کنند.

آدام گفت: «نپذیرفتن این کارها خیلی سخته. نه می­‌دونیم چه‌طوری اون­ها رو اولویت‌­بندی کنیم نه می­‌دونیم کدوم یکی رو اجازه داریم انجام ندیم. ولی فکر می‌کنم بهتره اون­ها رو با شما در میان بذاریم.»

k5

بِث گفت: «به نظرم با این کار، تیکت‌های (Tickets) جیرا دارای اشکال‌اند و دیگه فایده‌ای ندارند».

«اگر افراد روی چیزهایی کار می‌کنند که توی جیرا نیست، پس دیگه نمی­‌تونیم به جیرا اعتماد کنیم.»

یوآخیم گفت: «پیشنهادی برای رفع این مشکل دارید؟» بث گفت: «خب! فکر می‌کنم اگه مطمئن باشیم که همه‌ی کارها توی جیرا ثبت شده، خود ابزار امکان مرتب‌سازی داره، درسته؟» و بعد ادامه داد «درنتیجه همه­‌ی کارها یک‌جا هستند و به ­آسانی می‌­تونیم اون‌ها را با افرادی که پیش ما نیستند، به اشتراک بزاریم.»

یوآخیم گفت: «حق با شماست. اما یک ابزار الکترونیکی هیچ ضعفی نداره؟»

اریک با عجله گفت: «نه جایی که من باشم.»

بث گفت: «آها…، اکثر کارها توی جیرا گم می‌­شه. در خیلی از موارد کار ما دوبرابر می‌شه. چون باید کلی وقت بذاریم تا کارها را توی جیرا پیدا کنیم.»

یوآخیم پرسید: «چه­‌طوری می‌­تونیم جستجو و پیدا کردن اقلام رو ساده­‌تر کنیم؟»

بث گفت: «خب! به‌نظرم باید کاری کنیم که همیشه جلوی چشم ما باشند. مثلاً روی دیوار بنویسیم.»

مارکوس که دیگر نمی‌توانست جلوی خودش را بگیرد، گفت: «کارها رو روی دیوار بچسبانید! عنوان هر کاری که مشغول انجامش هستید رو روی برگه‌ای بنویسید و روی دیوار بچسبونید. بعداً از تغییرات بزرگی که این کار کوچک در کارتان ایجاد می‌کنه تعجب می‌کنید.» مارکوس به تجربه فهمیده ­بود که این کار برای خیلی از سازمان­ها که توسعه‌ی چابک را تازه شروع کرده‌اند رخداد بزرگ و مهمی است.

مارکوس برای این­که تیم، نتایج این کار را عملاً ببیند، پیشنهاد کرد که اعضای تیم هر یک از کارهای فعلی خود را روی برگه‌ای بنویسند و روی تابلو بچسبانند.

بعد از یکی دو دقیقه یوآخیم پرسید: «تموم شد؟ لطفاً اون­ها رو روی تابلو بچسبونید.»

6

به شش برگه‌ی قبلی که از روی جیرا نوشته‌ شده بودند، هشت برگه‌ی جدید اضافه شد.

فرانک بعد از دیدن تابلو با صدای بلندگفت: «خدای من! نمی‌تونم باور کنم! این واقعیت داره؟»

بخش بعدی
بخش قبلی

گزیده:
ندارد

https://bibalan.com/?p=1154
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (1)

wave
  • یادگیری کانبان (۴) | سُماموس

    ۲۶ آبان ۱۳۹۵ در ۲۱:۵۹

    […] نوشته بعدی نوشته قبلی […]

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید