یادگیری کانبان (۱۷)

  • یوسف مهرداد

مترجمها: یاسر کازرونی، مریم معصومی‌راد

کار در جریان(ادامه)

مارکوس عدد ۲ را بالای ستون توسعه نوشت.

در این ستون دو قلم در جریان داریم. حالا کار تحلیل­گرها آماده‌ شده و می‌خواهند اون‌ها رو به ستون توسعه ببرند. این کار، محدودیت ما رو برای ۲ قلم هم­زمان نقض می‌کنه، درسته؟

3

یوآخیم پرسید: ”حالا چی‌کار کنیم؟“

فرانک به­ سرعت نظرش را داوطلبانه گفت: ”اون­ها رو توی ستون توسعه بذارید. به هر حال دیر یا زود باید اون‌ها رو بذاریم اون‌جا.“

مارکوس پرسید: ”کی دیگه فکر می‌کنه ایده‌ای خوبیه که «اون­ها رو بذاریم توی ستون توسعه»؟“

دافنه جواب دندان شکنی داد: ”من مطمئنم که کار درستی نیست! این همون ایده‌ی پاس دادن با هم سکه­ ها نیست؟ که تعداد قلم‌های در جریان رو حداقل ممکن نگه داریم؟

درسته- در عوضش چی‌کار می‌تونیم بکنیم؟

اریک پیشنهاد کرد: ”اگه کار مهمتری بیاد، کار دیگه‌ای حذف می‌شه.

بث این وضعیت رو تصور کرد، اما با آن راحت و موافق نبود: ”هیچ کاری نکنیم؟ صبر کنیم؟ یوا‌ش‌تر کار کنیم؟“

یوآخیم گفت: ”می ­بینید؟ بحثی داره شکل­ می‌گیره و این‌که حد کار در جریان چقدر باشه دلیله این بحثه‌هاست. ترجیحاً بحث‌هایی روی این‌که چه‌طور فرآیندتون رو بهبود بدید تا کار در جریان را پایین نگه دارید و قلم‌های کاری جریان سریع‌تری داشته باشند. اون می­ تونه بحث درخصوص فعالیت خاصی باشه که از آوردن کار بیشتر داخل فرایند جلوگیری کنه. بعضی وقت‌ها اون به این معنی که یه توسعه‌دهنده به یه توسعه‌دهنده دیگه تو تموم کردن یه کار کمک کنه، بعضی وقت‌ها اون به این معنی که یه قلم کاری روی تابلو با قلم کاری دیگه‌ای جایگزین بشه، بعضی وقت‌ها هم اون به این معنی که توسعه‌دهنده‌ها کار پیاده ­سازی را متوقف کنند و در کار تست کمک کنند.

دافنه درحالی‌که صدا و حالت صورتش به بقیه نشان می‌داد که شوخی می‌کند؛ فریاد زد: ”صبر کنید! این غیرممکنه.“

آدام خیلی زود شوخی دافنه را ادامه داد و گفت: ”اصلاً من به شما اجازه نمی‌دم!“

به خاطر داشته باشید حد کار در جریان یک قانون سخت‌گیرانه نیست؛ بلکه دلیلی برای این بحث‌هاست.

اریک وارد بحث شد و گفت: ”ما اکثراً قبل از یه انتشار یه عالمه کار تست داریم. بنابراین حدس می‌زنم بهتره تست ­ها رو به ­مرور انجام بدیم تا از تلنبار شدن اون‌ها جلوگیری بشه. می­ دونید؟ نداریم، نداریم،نداریم، بعد ناگهان همه چی با هم یک دفعه می‌رسن.

مارکوس سعی کرد دوباره بحث را به مسیر قبلی بازگرداند: ”ممکنه دلایل قابل قبولی گاه و بی‌گاه برای شکستن محدودیت­ وجود داشته باشه. اما اگر اغلب این کار رو انجام می‌دید شاید مجبور بشید حد رو مرور کنید و ببینید آیا حد بیش­تر به جریان بهتر کار کمک می‌کنه. از طرف دیگه اگر به ندرت و یا هرگز به این حد نمی‌رسید هرگز این بحث‌های مفید و این کشمکش رو برای بهبود ندارید. بنابراین لازمه حد رو کاهش بدید.

یوآخیم به ساعتش نگاه کرد و متوجه شد که مجبور هستند که ادامه بدهند: ”پس الان مشکلی با پیدا کردن مقداری برای حد تعداد کارهای در جریانتون ندارید، درسته؟“

فرانک شروع به صحبت کرد: ”خب، عدد یک برای هر ستون خوبه، اما این عدد درستیه؟

مارکوس گفت: ”به­ عنوان یک حد به اون فکر کنید و دنبال پیدا کردن مقدار درست نباشید. همان­طور که قبلاً گفتیم، به مرور زمان بازرسی و تطبیق کنید. اگر تصمیم بگیریم که با یک قلم در هر ستون پیش برویم، چه­ طوری می­توان اون رو در یه راه ساده بدست بیارید؟“

آدام پیشنهاد کرد: ”تعداد افرادی که در هر ستون کار انجام می­ دهند رو بنویسید.

مارکوس گفت: ”آره، ایده خوبیه! این کار رو چه­ طوری انجام می ­دید؟ دوست دارید چه جوری به ما کمک کنید؟“ سپس ماژیک را به آدام داد و یک قدم به عقب رفت.

آدام گفت: ”خب، فکر کنم چون من الان تنها فردی هستم که کار تست را انجام می­دم، این­جا تا آخر عدد ۱ بمونه.“ و عدد ۱ بزرگی رو بالای ستون آزمون نوشت.

2

بث به سمت تابلو رفت و گفت: “صبر کنید. من هم گهگاهی کار تست رو انجام می­ دم. این یه راه خوبیه که کارها رو زودتر پیگیری کنیم. کار تحلیل به ندرت همه‌ی وقت من رو میگیره چون من اکثراً منتظرم تا جلسه برگزار شود. فکر کنم ۲ عدد بهتری باشه.

آدام عدد را تغییر داد: ”بله درسته. بیا اینم ۲.“

1

بخش قبلی

بخش بعدی

https://bibalan.com/?p=1600
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (2)

wave
  • یادگیری کانبان (۱۶) | سُماموس

    ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ در ۱۹:۲۲

    […] بخش بعدی […]

    پاسخ
  • یادگیری کانبان (۱۸) | سُماموس

    ۱۵ شهریور ۱۳۹۶ در ۲۳:۳۹

    […] بخش قبلی […]

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید