مقدمه:
چند روز پیش مقالهای را یکی از دوستان در لینکدین به اشتراک گذاشته بود که عنوانش نظرم را جلب کرد. مقاله دربارهی افراد درونگرا و ویژگیهای آن بود. مقاله را خواندم و برایم جالب بود. ابتدای گفتگو نوشته بود: پس از چند ساعت مهمانی، چه حالی داری؟ 🙂
بخشهایی از مقاله: چرا افراد ساکت و درونگرا مدیرهای بهتری هستند؟ وبسایت ترجمان علوم انسانی
برای اینکه رهبر خوبی باشید نیاز نیست شخصیت اهل معاشرت پیدا کنید یا ادای برونگرایی درآورید.
داهیگ: چه جالب. میشود بگویید درونگرایی دقیقاً چیست؟ فرق درونگرایی و خجالت چیست؟
کین: به تعبیر محاورهای، درونگرایی یعنی ترجیحدادن محیطهای نرمتر. در چنین محیطی، هر آن، آماج محرّکهای کمتری هستی. برای همین است که افراد اغلب میگویند: «بعد از چند ساعت مهمانی، چه حالی داری؟». برونگرایان گویی یک باطری درونی دارند که با چنین تجربهای شارژ میشود، لذا پس از آن مهمانی هیجانزدهاند چون انرژی گرفتهاند. درونگرایان، حتی اگر مهارتهای اجتماعیشان عالی باشد و حرفهای خودمانی را خوب بلد باشند، بعد از دو ساعت احساس میکنند باطری درونیشان خالی شده است و آرام آرام آرزو میکنند که کاش میشد به خانه برگردند. اینها با خجالت فرق دارد، چون مسئلۀ خجالت همان ترس از قضاوت اجتماعی است.
داهیگ: با این اوصاف، چطور میتوانیم درونگرایی را به یک مزیت راهبردی تبدیل کنیم؟
کین: مسئله این است که بدانید کجا میتوانید دل به دریا بزنید، و دل به دریا زدن یعنی اینکه خودتان باشید. بد نیست که بیشتر بکوشید از کُنج عافیتتان بیرون بیایید و مهارتهایی کسب کنید که به درد خارج از آن کُنج میخورند، ولی معنایش اصلاً این نیست که خودتان را از بیخ و بُن عوض کنید. پس پرسش اصلی این است: «استعدادی که من به میدان میآورم چیست؟ دوست دارم از چه طریقی با مردم ارتباط بگیرم، و چطور میتوانم این امر را محقق کنم؟».
داهیگ: خُب، پس برای اینکه رهبر خوبی باشید نیاز نیست شخصیت اهل معاشرت پیدا کنید یا ادای برونگرایی درآورید. ولی همۀ ما گاهی در موقعیتهای اجتماعیای قرار گرفتهایم که مجبور بودهایم حرفهای خودمانی بزنیم؛ مثلاً در یک همایش تنها هستید یا میخواهید در مهمانیِ ادارۀ همسرتان با بقیه بجوشید. چه کار میتوانید بکنید تا این گفتوگو هم برای شما و هم برای دیگران لذتبخشتر شود؟
کین: مشکلی که اکثر درونگرایان با آن برخورد میکنند، سؤالهای زیاد و کلافهکننده است. لذا برایشان سادهتر است که آن طرفی باشند که اطلاعات ارائه نمیدهد بلکه از دیگری یک عالَم سؤال شخصی میپرسد. ولی این هم مشکلآفرین است چون کارتان شبیه مصاحبه یا حتی بازجویی می شود.
دیدگاهتان را بنویسید