شیگرایی:
چه خوب است که بهانهای پیدا کردم تا از برادر، دوست و استاد عزیزم، علی آقای عبداللهی، تشکر کنم.
یادم میآید بعد از این که فهمیدم شیگرایی (Object Orientation) به معنای واقعی چیست و چه کاربردی دارد، علاقهی من به دنیای نرمافزار دوچندان شد. این داستان بر میگردد به سال دوم یا سوم دانشگاه. علی آقای عبداللهی که هم در دبیرستان و هم در دانشگاه سال بالایی ما بودند، نقش اصلی این داستان هستند. یک روز که در خوابگاه با ایشان صحبت میکردم صحبت از شیگرایی شد و ایشان از یک کتابخانهی نرمافزاری صحبت کرد که خودشان نوشته بود. بخشی از این کتابخانه، یک کلاس با زبان سیپلاسپلاس بود که موقع ایجاد (new) دو نقطه از صفحهی نمایش (مانیتور) را دریافت میکرد، محتویات صفحهی نمایش بین این دو نقطه را ذخیره میکرد و موقع حذف این کلاس (delete) محتویات ذخیره شده، یعنی همان صفحهی قبلی دوباره روی صفحهی نمایش نوشته میشد. کاربرد این برنامه این بود که در محیط سیستم عامل داس (MS DOS)، شما میتوانستید نرمافزاری بنویسید که در آن، به راحتی پنجرهها روی هم باز و بسته شوند. فقط و فقط این کد، یک بار نوشته شده بود و امکان ارث بری و بقیهی قابلیتهای شیگرایی نیز در آن وجود داشت. دیدن این کد و برنامه، جرقهای بود که درک کنم شیگرایی چیست و بیش از پیش از آن لذت ببرم. لذتی که هنوز هم ادامه دارد. سپاسگزارم آقای مهندس عبداللهی عزیز.
پایتون: چه زبان عجیب و غریبی
روزهای اولی که کدهای پایتون را میدیدم، تحت تاثیر زبانهایی مانند سپلاسپلاس، سیشارپ و جاوا، مدام این جمله در ذهنم تکرار میشد: “این چرا این جوریه!”. 🙂 “پایتون هم شد زبان برنامهنویسی!” 🙂 . مانند اکثر دوستانم به تجربه آموخته بودم که وقتی با زبان جدیدی رو به رو میشوید، باید صبور باشید.
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
پایتون: زندگی شیرین میشود!
برنامهنویسی با کتابخانههای پایتون مانند نامپای (numpy) و پانداس (pandas) باعث شد کمکم این جملهها جایگزین جملههای قبلی شود: “وای! چقدر قشنگه این زبان” 🙂 . “اوف! چقدر برنامه با این زبان راحته!” 🙂 هر چند میدانستم که اول راه است و آموختنیها بسیار و تمامنشدنی.
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
پایتون: دنیای متفاوت!
طی یکی دو هفتهی اخیر به صورت اتفاقی، چند سخنرانی ویدیویی دربارهی پایتون دیدم که همان حس و حال فهمیدن شیگرایی را برای من زنده کرد. با دیدن این دو سخنرانی به این نتیجه رسیدم که “تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم”. ای کاش علی آقا بود و دوباره همان جرقه زده میشد!
سخنرانی اول: James Powell: So you want to be a Python expert?
سخنرانی دوم: Joel Grus: Learning Data Science Using Functional Python
پیشنهاد میکنم اگر فرصت داشتید سخنرانیها را ببینید و اگر هم فرصت کمی داشتید بخشی از سخنرانی اول را ببینید حتی اگر سر و کارتان با پایتون نیست. شیوهی کدنویسی جیمز پاول در سخنرانی اول، واقعا لذتبخش و شادی آفرین است.
نازها زان نرگس مستانهاش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
چه تجربه جالب و شنیدنی بود واقعا لذت بردم
خدا جناب آقای مهندس عبداللهی را هم حفظ کند که من هم به نوبه خود طی ۵سال همکاری که با ایشان داشتم خیلی چیزها از او آموختم…
موفق و پاینده باشید