امیدوارم روح استاد محمدرضا شجریان در آرامش و دل خانواده، دوستان و دوستدارانش شاد باشد. نامش جاودانه باد.
صدای او در کنار صدای استاد شهرام ناظری بخش زیادی از خاطرات موسیقیایی من و همنسلهایم را تشکیل میدهد، به ویژه آنجا که شعرها نیز با شور و عشق جوانی همراه میشد.
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
و آنجا که میخواند:
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد از اینکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، به خنده میگفت: مه جبینان را، نازنینان را، وفا نباشد
اگر تو با این دل حزین عهد بستی حبیب من با رقیب من، چرا نشستی؟
چرا عزیزم دل مرا از کینه خستی؟ بیا برم شبی از وفا ای مه الستی
تازه کن عهدی که با ما بستی
در زندگیام عزیزان زیادی را دیدهام که علاقهی فراوانی به استاد شجریان داشتند که به واسطهی مسیر زندگیام، اکثر آنها از دوستان درسخوانده و دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند. اما وقتی صحبت از علاقهمندان استاد شجریان میشود، اولین نفری که به یادم میآید و در رتبهی یک قرار دارد، “حسین آقا” است که اتفاقا تحصیلات دانشگاهی هم نداشت.
خدا رحمت کند حسین آقا را. شوهر عمهام یک مغازه خشکشویی داشت و تحصیلات ابتدایی را هم به واسطهی شرایط خانوادگی نتوانسته بود تمام کند. حسین آقا از آن دست دوستدارانی بود که بهتر است “عاشق سینه چاک” صدایش کنم. هر وقت به مغازهاش میرفتی، سه عنصر ثابت وجود داشت: سیگارش، چاییاش و صدای استاد شجریان.
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
امیدوارم روح هر دوی آنها، هم استاد و هم حسین آقا، در آرامش و شادی باشد.
گزیده:
«استاد اصلی من زندگی و شرایطی است که بر من گذشته، چرا که من از هر پدیدهای درس گرفتم، به عبارت بهتر من هرچه دارم از آموختههایم است.»
استاد محمدرضا شجریان
دیدگاهتان را بنویسید