گربه کد من را خورد (۳)

  • یوسف مهرداد

قسمت اول را اینجا و قسمت دوم را اینجا بخوانید.

به جای بهانه، گزینه‌ها و راه‌کارهای جدیدی پیشنهاد کنید. نگویید که این کار شدنی نیست؛ توضیح دهید که چه کاری می‌توان برای نجات از شرایط کنونی انجام داد. آیا بهتر است کد را حذف کنیم (delete)؟ اگر به این نتیجه رسیدید،‌ این موضوع را با آنها در میان بگذارید و اهمیت و فایده‌های بازسازی کد (refactoring) را توضیح دهید.
آیا برای انتخاب بهترین راهکار به نمونه‌سازی اولیه (prototype) نیاز دارید؟ آیا برای جلوگیری از تکرار چنین شرایطی نیاز به تعریف و پیاده‌سازی آزمون‌های بهتر یا خودکارسازی آنها دارید؟ شاید برای انجام کار به منابع بیشتری نیاز داشته باشید. یا شاید لازم باشد زمان بیشتری را با کاربران بگذرانید و روش کار آنها را از نزدیک ببینید. شاید هم نیاز باشد تکنیک یا فناوری جدیدی را عمیق‌تر و دقیق‌تر یاد بگیرید. شاید یک کتاب یا یک دوره‌ی آموزشی بتواند به شما کمک کند. از درخواست کردن یا پذیرش و اعتراف به اینکه به کمک نیاز دارید نترسید.
قبل از اینکه بهانه‌های غیرمنطقی و ناموجه را با صدای بلند جار بزنید سعی کنید آنها را از ذهن خود بیرون بریزید. اگر فکر می‌کنید باید بهانه‌‌ی ناموجهی را با صدای بلند اعلام کنید، بهتر است ابتدا آن را با گربه‌تان در میان بگذارید. خدا را چه دیدی، شاید این گربه‌ی کوچک و ملوس شما، مسئولیت اشتباهات را قبول کند.

 

چالش‌ها
وقتی کارمند بانک، مکانیک خودرو یا منشی یک شرکت با دلایلی غیرقابل قبول سعی کند اشتباهات را توجیه کند، شما چه واکنشی نشان می‌دهید؟ پس از چنین اتفاقی در مورد آنها و شرکتشان چگونه فکر می‌کنید؟

وقتی فهمیدید عبارت «راستش نمی‌دونم …» را گفته‌اید، بی‌درنگ آن را با عبارت «… ولی یه راهی پیدا می‌کنم» ادامه دهید. چنین رویکردی راهی فوق‌العاده برای پذیرش چیزهایی است که نمی‌دانید، اما در عین حال مانند یک فرد حرفه‌ای مسئولیت آن را قبول می‌کنید.

منبع عکس:
gettyimages.ca

پ.ن.
صادقانه بگویم هر چه بیشتر می‌اندیشم بیشتر مطمئن می‌شوم که عمل به راهنمایی‌های «گربه کد من را خورد» واقعا برای من دشوار است.
چون عمل کردی شجر بنشاندی
اندر آخر حرف اول خواندی

گزیده: از فیلم آخرین سامورایی
کسی نمی‌داند چه بر سر سروان آمریکایی (نیتان آلگرن، تام کروز) آمده است. تنها یک دفترچه‌ خاطرات از او باقی مانده که من هم آن را طبق آخرین خواسته‌اش منتشر کردم. برخی می‌گویند او بر اثر جراحات ناشی از جنگ جان خود را از دست داده، برخی دیگر می‌گویند که او به کشورش برگشته…
اما من دوست دارم فکر کنم او بالاخره اندک آرامشی را که همه در زندگی به دنبالش هستند ولی خیلی‌ها هیچ‌وقت پیدایش نمی‌کنند پیدا کرد.

https://bibalan.com/?p=3904
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (2)

wave
  • بربند

    ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ در ۱۲:۳۰

    سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
    بسیار ممنونم بابت به اشتراک گذاری بخشهایی از کتاب برنامه‌نویس عملگرا…واقعا مطالب عالی و بسیار آموزنده.مثل همیشه از راهنماییهای خوب شما بهره میبریم
    موفق و موید باشید

    پاسخ
    • یوسف مهرداد

      ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ در ۰۴:۵۶

      سلام خانم بربند عزیز
      خواهش می‌کنم. محبت دارید.
      موفق باشید.

      پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید