در ادامه تعریف چالاکی، مناسب دیدم بخشی از کتاب «بازآفرینی سازمان، طرحی برای سازمانهای سده بیست و یکم، نوشته راسل ال. ایکاف، ترجمه تقی ناصر شریعتی و سایرین» را در این جا بیاورم.
«جستوجو برای راه حلهای ساده – اگر نگوییم ساده انگارانه – برای مسایل پیچیده، حاصل ناتوانی در رویارویی مؤثر با مشکلات پیچیده است. این ناکارایی موجب سادهسازی واقعیت و راههای برخورد با آن میشود. آنهایی که نمینوانند با پیچیدگیهای خود زندگی کنار بیایند، به بینادگرایی روی میآورند؛ در شرکتها آنها به نوشدارو روی میآورند.
بنیادگرایی و نوشداروها، فرار از پیچیدگیها و عدم قطعیت همراه با آنها تلقی میشود. هر دو آنها، انواع مطلقگرایی به شمار میآیند – [یعنی] دکترینی که پاسخی ساده و حاضر و آماده را برای پرسشهایی که فرد میخواهد مورد توجه قرار دهد، فراهم میآورد و [در این راه] هر گونه پاسخ به پرسشهای دیگر را در نظر نمیگیرد.
…
بنابراین بهبود اجزای اصلی یک سیستم که به طور جداگانه در نظر گرفته شدهاند، ممکن نیست به بهبودی بیانجامد و اغلب نیز چنین میشود و میتواند کاهش عملکرد کل را در پی داشته باشد.
…
تجربه من نشان میدهد که پیشرفتهای بزرگتر به جای تأکید بر کیفیت محصولات یا خدمات، با تکیه بر کیفیت زندگی کاری به دست میآید.
…
هیچ راه حل سادهای برای مشکلات پیچیده وجود ندارد. علاوه بر این، از آنجا که مشکلات به یکدیگر وابستگی دارند، حل آنها هم باید با یکدیگر وابستگی داشته باشد. مشکلات وابسته به یکدیگر، بیسامانیها یا سیستمهای مشکلات را تشکیل میدهند. بنابراین حل آنها هم باید یک سیستم را تشکیل دهد. سیستمی از راهحلها را میتوان برنامه نامید.
برنامهها ساده نیستند، بلکه پیچیده هستند. امکان ندارد که طی چند دقیقه رفتاری را پیدا کرد که مشکلاتی را که طی چندین سال نشو و نما کردهاند، بهچاره کردن، چاره کردن یا بنچاره کردن کند.
و سرانجام، اینشتین خاطر نشان کرد که نمیتوان برنامهای را پیدا کرد که سیستمی از مشکلات را به طور واقعی رتق و فتق کند، بدون آن که انگاره تفکری که آن را به وجود آورده است، تغییر ندهد. »
نتیجهگیری:
اگر شرکتها و تیمهای تولیدکننده نرم٬افزار از یک سو و مشتریان آنها را از سوی دیگر، جزو سازمانهای سده بیست و یکم بدانیم، در آنها با مسائل پیچیدهای روبرو هستیم که حل آنها با راهحل سادهانگارانه میسر نیست.
گزیده:
بیش از نیمی از نگرانیهای دنیا را کسانی به وجود می آورند که سعی دارند پیش از شناخت حقیقی مشکل و کسب دانستنیهای کافی نسبت به رفع آن با مشکل برخورد کرده و آن را حل نمایند.
هربرت هاکز
مرجع: اس.جی.
مجتبی اکبرزاده
۳ خرداد ۱۳۹۱ در ۰۰:۰۰سلام.
آقای مهرداد آیا در مهندسی های دیگر نظیر عمران و یا معماری و مکانیک به همین اندازه پیچیدگی وجود دارد. من آشنایی با این مهندسی ها ندارم اما به گمانم آنها در خانه یا اداره می نشینند و طرح سازه خود را می ریزند و سپس آن را اجرا می کنند. چرا در مهندسی نرم افزار ما نمی توانیم با این سادگی روبرو باشیم. یعنی برای چگونگی برنامه ریزی و تحلیل هم متدها و روش های مختلفی وجود دارد. در صورتی که در مهندسی های دیگر حداقل در فاز تحلیل و طراحی این همه روش مختلف وجود ندارد.