پارادایم و تغییر پارادایم

  • یوسف مهرداد

مقدمه: پاسخ درست
در بخش پرسش و پاسخ سمینار دوست عزیزم آقای مهندس شهاب پرسیدند(به مضمون): این که تحلیل‌گر به این شکل کار کند، نمی‌شود. به دلیل آشنایی و احساس راحتی با ایشان، برای تغییر فضای بحث و گفت‌وگو، به شوخی گفتم: گفته‌ شما نشان می‌دهد که آمادگی ذهنی برای پذیرش موضوع را ندارید. بعد از سمینار با خود فکر کردم که درست آن بود که ابتدا به مفهوم پارادایم و تغییر پارادایم اشاره می‌کردم و بعد این عبارت را به شوخی به ایشان می‌گفتم.
گفته جامانده این بود: مهاجرت از یک پارادایم به پارادایم دیگر، به سادگی انجام نمی‌گیرد، بلکه ابتدا با انکار و سپس با پذیرش مقدماتی، کسب تجربه و در گذر زمان شکل می‌گیرد. پذیرش پارادایم برای آنهایی که پارادایمی ندارند، راحت‌تر است.

موضوع: پارادایم و تغییر پارادایم

الگوواره (از یونانی پارادیگما)، به انگلیسی پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند. هر گروه یا جامعه، «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب پارادایمی که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف می‌کند.

این واژه، نخست در سده پانزدهم و به معنی «الگو و مدل» مورد استفاده قرار گرفت. از سال ۱۹۶۰ کلمه پارادایم به الگوی تفکر در هر رشته علمی یا … گفته می‌شود. لغت‌نامه مریام-وبستر این واژه را چنین تعریف می‌کند: «یک چارچوب فلسفی و نظری از یک رشته یا مکتب علمی در کنار نظریه‌ها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده که قاعده‌مند شده‌اند».

پارادایم اصطلاح فراگیری است که همهٔ پذیرفته‌های کارگزاران یک رشته علمی را دربر می‌گیرد و چارچوبی را فراهم می‌سازد که دانشمندان برای حل مسائل علمی در آن محدوده استدلال کنند. کوهن معتقد است پارادایم یک علم تا مدت‌های مدید تغییر نمی‌کند و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن سرگرم کار خویش هستند. اما دیر یا زود بحرانی پیش می‌آید که پارادایم را درهم می‌شکند و دگرش علمی به وجود می‌آید که پس از مدتی پارادایم جدیدی به وجود می‌آورد و دوره‌ای جدید از علم آغاز می‌شود.

پاردایم‌ها حاکمان واقعی جهان هستند و راهنمایی برای حل مسائل انسان به شمار می‌روند. هر پارادیم محدوده‌ای از عالم هستی است و قواعد آن را برروی ما می‌گشاید و پیش فرض‌ها و باورها و برداشت‌های ما را نسبت به موضوعات تعیین می‌کند. پاردایم به منزله نقشه است که چگونگی راه رانشان می‌دهد. ولی هیچ نقشه‌ای نمی‎تواند واقعیت راه را به تمامی در ذهن ما تصویر کند.

واژه تغییرپارادایم (تغییر پارادیم یا Paradigm Shift) اولین بار در سال ۱۹۶۲ توسط توماس کوهن در کتاب ساختار انقلاب‌های علمی، برای توصیف تغییر در مفروضات اساسی در دوره حکمرانی یک نظریه از علم به کار گرفته شد و پس از آن در بسیاری از حوزه‌های تجربیات انسانی مورد استفاده قرار گرفت.
تغییر پارادایم، تغییر آرام در روش‌شناسی یا تجربه ‌است و غالباً به تغییر اساسی‌ای در تفکر و برنامه اطلاق می‌گردد که سرانجام روش اجرای پروژه‌ها را تغییر می‌دهد.

بر اساس ایده کوهن یک انقلاب علمی زمانی شکل می‌گیرد که دانشمندان با منتقدانی مواجه می‌شوند که نمی‌توان به سوالات آنها در چارچوب پارادایم مورد پذیرش عموم پاسخ داد. همیشه هر پارادایمی منتقدانی دارد که غالبا کنار زده شده یا نادیده گرفته شده‌اند. هنگامی که تعداد مخالفان به شکل معناداری افزایش یافت، رشته‌های علمی با نوعی از بحران روبرو می‌شود و در خلال دوره بحران، ایده‌های جدید (و بعضا ایده‌هایی که قبلا ندیده گرفته می‌شدند) مورد توجه قرار می‌گیرند و سرانجام پارادایم جدیدی شکل می‌گیرد که پیروان خود را خواهد داشت و آنگاه نبرد بزرگ بین پیروان ایده جدید و قدیم روی می‌دهد. در این مواجهه طولانی انبوهی از اطلاعات تجربی و استدلالات علمی رد و بدل می‌شود.

مرجع

خصوصیت مهم دیگر پارادایم‌ها این است که با ایجاد یک چارچوب نگرشی بر پیش فرض‌های انسان به شدت تأثیر می‌گذارند تا حدی که پایبندان به پارادیم را از درک حقایق خارج از پارادیم محروم می‌سازند. این ویژگی موجب می‌شود نوآوری و خلاقیت در فضای پارادایم تنها به مرزهای آن محدود شود.

آنچه برای علم فیزیک در اواخر قرن نوزدهم اتفاق افتاد یک پارادایم شیفت بود. لرد کلوین فیزیکدان مشهور آن زمان گفت «چیز جدید دیگری برای کشف کردن وجود ندارد و آنچه باقی مانده‌است تنها اندازه‌گیری دقیق و دقیق‌تر است». تنها پنج سال پس از آن، آلبرت انشتین مقاله معروف خود را در مورد نظریه نسبیت ارائه کرد که قوانین مکانیک نیوتونی (که بیش از سیصد سال برای توضیح حرکت و نیرو به کار می‌رفتند) را به چالش کشید.

کوهن بر این باور بود که تکامل تدریجی علم به سمت حقیقت نیست، بلکه دستخوش انقلاب‌های دوره‌ای است که او آن را «تغییر پارادایم» می‌نامد.

مهم‌ترین عامل فلج‌کننده تغییر پارادایم، ناتوانی ما در آگاهی از فراسوی الگوی تفکر جاری است. یک وجه مهم پارادایم کوهن این است که پارادایم‌ها مقایسه‌ناپذیرند. پارادایم جدیدی که جایگزین قبلی می‌شود، لزوماً بهتر از قبلی نیست، زیرا معیارهای مقایسه، به هر پارادایم بستگی دارد. البته گاهی مواقع زمان منجر به پیروزی یکی از ایده‌ها می‌گردد.

مرجع: ویکی‌پدیا و کتاب استراتژی اثر بخش از آقایان دکتر وفا غفاریان و کیانی
پانوشت: خلاصه کتاب را می‌توانید در اینجا مطالعه کنید.

گزیده:
آنچه کسی را برنده می‌کند، توانایی ذاتی، استعداد و یا ضریب هوشی او نیست. ابزار برنده، نگرش شماست نه استعدادتان؛ نگرش معیار کامیابی است.
دنیس ویتلی
مرجع: اس.جی.

https://bibalan.com/?p=536
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (1)

wave
  • محسن عابدی

    ۲۵ تیر ۱۳۹۱ در ۰۰:۰۰

    واقعا از خوندن این نوشته لذت بردم
    و حتما به ساختار انقلابهای علمی را خواهم خواند

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید