نامهی زیر را یکی از دوستانم برایم در پیامها نوشته بود:
«یادمه وقتی ۶-۷ ماه قبل سر کلاس rup شما بودم راجع به قسمت های مختلف RUP چیزهای زیادی رو یادمون دادید. امروز روز های سختی برای منه چون یکی از پروژه های بزرگ .. رو که شرکت ما انجام میداد هیچ کدوم از مراحلی رو که شما با مهارت و علاقه به ما درس میدادید رو رعایت نکرده. پروژه بسیار عظیمه و حتی ۱ صفحه هم DOCUMENT نداره.هیچ دیاگرامی نداره.و چند ده هزار خط کد هست برنامه نویساش قهر کردن رفتن. ۱۱ روز دیگه قراره پروژه بره برای کار. یهو به من گفتن بقیه پروژه رو باید تو انجام بدی. منی که حتی نمیدونم پروژه راجع به چیه. سر درد شدیدی گرفتم . در ده روز چطور پروژه ای که یکسال طول کشیده و هیچی هم نداره حتی کسی که توضیحی بده رو بفهمم. درکش کنم. اصلاح کنم. حداقل ۳-۴ ماه ایم کار زمان میبره. بعد بغضی کردم و یاد کلاس شما افتادم. تمام چیز هایی که به ما یاد داده بودبد یادم افتاد. بعد با خودم گفتم کاش استاد خوبم الان اینجا کنار من بود و با هم به این پروژه ملی میخندیدم.
امروز ۱۳۸۹/۰۱/۳۰ هست.
چقدر دوست داشتم الان که یه بعد از ظهر سر ماه رمضون سر کلاس شما بود.»
یکی از بزرگان در جایی گفته است که ما میدانیم که چرا پروژهها شکست میخورند و راه حل آنها را نیز میدانیم. اما نمیدانم چرا باز هم پروژهها شکست میخورند.
پرسش: آیا شما خوانندهی عزیز توصیهای به دوست من دارید؟
گزیده:
مدیریت ضعیف بیش از هر عامل دیگری میتواند باعث تسریع افزایش هزینههای نرمافزار گردد Barry Boehm.
علی
۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ در ۰۰:۰۰قصه نخور درست میشه این قدر هم نگران نباش ۱۱ روز دیگر فلان بشه اینجا ایرانه اول از همه باید دو دره بازی را یاد بگیری خود من یک سال از پایان قرداد گذشته هنوز نرم افزار را تحویل ندادم یادت باشه اینجا ایرانه زیاد هم نگران نباش از تکنیک احمدی نژاد استفاده کن همه تقصیرها را بنداز گردن دیگران سوال ها را با سوال جواب بده همچی را هم منکر شو بگو اصلا این نرم افزار مشکلی نداره عین ساعت کار می کنه قول می دم فشار روحیت کم بشه پروژه را هم تمام کنی
پویا
۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ در ۰۰:۰۰من پیشنهاد می کنم مستندی مستدل و با اشاره به مصادیق از دلایل شکست پروژه تهیه کنند،نسخه ای را به عنوان درسی بزرگ برای خود نگه دارند و نسخه ای را به مدیرانشان بدهند،بعد یک لیوان چایی داغ بریزند و در نرمی صندلیشان فرو بروند و بیندیشند که در صورت اخراج از کار ،کجا می توانند کار جدیدی پیدا کنند و در صورت ادامه کار چگونه کار کنند که کمتر با این فجایع روبرو شوند
نرگس
۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ در ۰۰:۰۰سلام. امیدوارم که خوب باشید.
واقعا ناراحت کننده است که مدیرانی اینچنینی پروژه ها را مدیریت کنند. ولی به نظر من پذیرش چنین مسئولیتی به همان اندازه خواسته مدیر، غیر معقول هست. لزومی ندارد که چنین خواسته غیرمعقولی هر چند از طرف مدیر هم باشد مورد پذیرش قرار گیرد. به هر حال به ازای هر کاری یک سری مسئولیت تعریف می شود که باید منطقی باشد.
امیدوارم که این دوست عزیز بتواند به گونه ای تصمیم گیری کند که منطقی و در عین حال عملیاتی باشد.